به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

رمزش

این پست رمزداری که گذاشتم اصلا چیز خاصی نیستا. حالا یکم دیگه فکر کنم رمزشو بذارم

-----------------------------

*رمزش حمد هست. به انگلیسی تایپ کنین.

چله

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

راحت ببخشم؟

-آدم دوست داره راحت ببخشه کسی رو که راحت می بخشه. آدم از گناه کسی که همیشه دیر بخشیدتش سخت می گذره.

-آدم دوست داره خوشحال کنه کسی رو که زود می بخشه و خوشحال می شه رو. آدم از کلنجار رفتن با کسی که گیره و سخت می بخشه فرار می کنه.

-نبخشیدنا کمک می کنن برای رسیدن به سیاهی کامل: هر اتفاقی که میفته نقطه های سیاهی به جا می مونه. چیزی پاکشون نمی کنه و هر چی می گذره پاک کردن سختتر می شه. کم کم صفحه سیاهتر می شه پس از گذر زمان روی یه رابطه باید ترسید. چون زمان فقط منفیه براش..سفیدش نمی کنه..

-من قاضی خودمم و والد تربیتگر خودم. من به امر به معروف جز در حد یه پیشنهاد باور ندارم پس من جز دوستت نیستم که تو رو همون جور که هستی می پذیرم و لازم نیست حتی از خودم بپرسم تاییدت می کنم یا نه.

-من نه قاضی آدمهام نه تربیت کنندشون. فقط دوستشونم. و یا یه غریبه.

---------------------
*اینا همه چیزاییه که این مدت اندر مزایای بخشیدن پیدا کردم. بعد اینکه تصمیم گرفتم بخشیدن راحت خوبه.
**کی گفته من پرتم؟ خودتی! :-|

*** یه حسی می گه یکم محافظه کاری کنم نذارم این پستو..چرا آدم باید نقطه ضعفایی که هنوز تصحیح نکرده رو بگه؟
****یه حس می گه بنویس چیزی که تو فکرته رو..فوقش قضاوت منفیه دیگه..
*****یه حس دیگه می گه اگه اینقدر نگران قضاوت دیگرونی پست نذار مگه قرار نشد وقتی پست بذاری که حواست به نظر بقیه نیست؟
****** یه حس دیگه می گه شیزوفرن عزیز دکمه انتشارو بزن برو سر کار و زندگیت :-|


من یه دوستی دارم که از یه جهتایی نقطه مقابل منه*. کلا کاری به کار دین که نداره. نه که بگیم خوشش میاد یا بدش ها. نان آف هر بیزینسه! ولی با همه تفاوتهاش برای من دوستداشتنیه چون می شه باهاش حرف زد و روراست و یکدله. خلاصه چیز جالبی که اون داره و ما نداریم کوچکی سایه اشه. چیزهایی که به نظر اون بدن خیلی کمتر از مال ماست. بیشتر بد های ما براش یا خوبن یا اشکالی نداره زیادن.

(برم بعد کاملش می کنم)



-------------

جواب به کامنت خصوصی: آ چیه؟

از <شما> انتظار نداشتم!!

انتظارات ملت ازم کم شده ها :)

فلش بک

 - بهش بگین پاشو از زندگی من بکشه بیرون

 -زندگی شما کجاست آقا؟*


-------------------
*سمفونی مردگان
**زندگی من کجاست راستی..
***کی گفته کسی مزاحم من شده؟ تازه اگه اینجوری بود هم که اینجا نمی نوشتم!!
**** می دونستین پزشک.زاد یه کتاب جدید نوشته و چاپ هم شده؟

بعد مدتها

 بارون..

 ذوق..

 شکر..



------------------
*عکس از

ارائه فبریکیشن

مقاله ای که برای ارائه بهم افتاده بود ۴ صفحه بود که صفحه اولش جلد دو صفحه تهشم عکس و نمودار بود.یعنی سر و تهش یه صفحه در میومد! واسه مژگان که تمرینی می گفتم می گفت: یکم زیاد وارد جزئیات نمی شی؟ بهش گفتم کل مقاله یه صفحه است! همشو حفظ کردم!هیچیشو نمی شه از دست داد! یعنی از هر چی ابعاد و درجه دمائه بگیر تا سن دخترخاله پسرخاله ی نویسنده ها رو هم اونجا گفتم!* خلاصه به زور ارائمو به ۱۰-۱۲ دقیقه رسوندم بعد نوبت سوال پرسیدن استاد شد رفتم بغل دستش ببینم کجای مقاله رو داره نگاه می کنه سرشو آورد بالا یه نگاه بهم کرد که : برو سر جات بچه پررو! رفتم سرجام مودب وایسادم. پرسید این مقاله فلان پارامتر رو هم بررسی کرده؟ گفتم نوپ! گفت خوب برو بشین!

فچنم یه نگاه تاسف بار هم پشتش بهم انداخت که من ندیدم.
راستی گفتم که مقاله مال ۲۰۰۴ بود؟ یعنی ابعادی که بهش رسیده بود بهترینش ۱۵ میکرو **بود!!:)) بعد مقاله ای که بعد من ارائه شد مال اول دسامبر۲۰۱۰ بود!! آخرین مقاله هم ۱۲ صفحه بود یه ۲۰-۳۰ دقیقه ای هم شد! خوب به من چهههه...






----------------------------------

* حالا سن فامیل مردم رو که واقعا نگفتم ولی چیزای اضافه رو سیرچ کرده بودم چسبونده بودم بهش قوت بگیره!
** برای توضیح بگم که هر چی تکنولوژی پیشرفت می کنه ابعاد ساخت کوچیکتر می شه. الان ها دیگه معمول ۹۰ نانو و ۴۵ نانو هست یعنی حدود ۳۰۰۰ برابر کوچیکتر!
*** دقیقا به چه قصدی این پست احمقانه رو نوشتم؟

کوری عصاکش کوری دگر شود

وقتی می خواهی کسی را ترغیب به هدف داشتن کنی و خودت هنوز سر چهار راه گیجی..

سهم من

 ای فلک بی من مگرد

                       ای قمر بی من متاب

           ای زمین بی من مروی

 ای زمان بی من مرو

...






------------------------------

*قربانی خوانده.زیبا.
**این روزها فکر می کنم طلب وصول نشده ای دارم که اگر باز معلقش بگذارم برای همیشه از دستم می رود و می بینی آدمها چه خدا دزد شده اند و خدا و دین و آرام آدمها را می دزدند؟ اطرافت مالباخته ها را می بینی؟بهترین ها هم هستند.. راستی باید همتی کنم و خدایم را پیدا کنم دیرتر دیر می شود..