خیلی وقته ننوشتم. از کی بنویسم؟ از روزای هول هولی اپلای و دفاع و شیرینی و بچه های آفیس و کنسرت و ک و دوستامو و تموم کردن پایان نامه یا بریم سر اومدن ر و خوش گذرونی و خرید و قر و فر و محیطهای نامانوس آرایشگاه و خیاطی و کاترین جون و سارا جون و سمیه جون و جون و جون و بیا موهاتو هایلات کنم و شما پوستتون درجش چنده و تزئین سفره و عکسای قشنگ و خنده های جذاب ر و فامیل جدید و "ا این کادو هم مال منه؟" و تبریز و "پلاتین حلگه وار؟" و من و ر و من و ر و من و ر و من و ر....و جدایی و " ر نمی شه نری؟"
خب این بخشش همینجا تموم شد! چون ر یکم بیشتر موند بعدش گفت نچ نمی شه
خلاصه اینجوری بگم که این مدت که نبودم، سر دیگ واساده بودم داشتم زندگیمو هم می زدم!
عزیییزم! :* بالاخره یه از خودت سیگنالی فرستادی :)
منم خیییلی وقته که دیگه دلم نمیومد که بیام اینجا و ببینم هنوز چراغت خاموشه...
ولی امروز ناخودآگاه اومدم اینجا، انقدهههه خوش حال شدم!!! :)
نبینم بری دیگه بر نگردی! دیگه من تند تند میام اینجا بخونمت
توی بلاد کفر برام دعا کن ...
میس یو خیلی نعیمه..
جدایی که از نوع بدش نیست؟
نه تداعی جان. داشتیم مهاجرت می کردیم اون چند ماه زودتر از من رفت.
هه اون بخش "پلاتین حلگه وار" عالی بود ! :دی ما ورژن فارسیش رو تجربه کردیم
:)) یعنی چی سیما؟
دوست دارم
یه عالمه
بیا منتظرتم