من نمی فهمم این بوبن از این کتاباش چه منظوری داره. الان دارم ژه رو می خونم. یه بچه که لبخند یه زن سالها پیش مرده رو از زیر یخها می بینه و باهاش دوست می شه و .. من نمی فهمم توی این محیط گیج و ویجی که می سازه چی می خواد بگه. بیشتر از اونم نمی دونم وقتی کتاباش اینقدر گنگن واسم چرا هر چند وقت یه بار یکیشونو دستم پیدا می کنم؟
سلام پریسای عزیز
وبلاگت رو دوست دارم
عالیه ولذت بردم
معلومه که اهل کتاب هستی و خوشم اومد از خوندنشون
ممنون. وبلاگ تو هم قشنگ بود حالا باید اون کتابی که گفتیو پیدا کنم
عجیبه.
منم این کتابو گرفتم و منتظرم چشام بهتر شه و بخونم.
شاید ماه دیگه
کتاب ژه رو؟
از کریستین بوبن چیزی خوندی؟
دلباختگی
فراتر از بودن
و بانوی سپید
ژه رو هم گرفتم چون می گن شبیه ابله داستایوسکیه.
منم دوست دارم کتاباش رو.
و مفاهیمی رو که از عشق بیا می کنه
روح آزردم رو غنی می کنه
من شباهتی با ابله توش نمی بینم ولی آره یه چیزایی رو خیلی جالب می گه راست می گی
من نمی دونم. نخوندمش هنوز. اما می گن شخصیت اصلیش شبیه شخصیت اصلی ابله هست. منم کنجکاو شدم بخرم ببینم چیه. حالا چشام بهتر شه حتما می خونم
آخه ابله راجب مسیحی واقعی بودن بود. واسه همین به همه آدما مهر داشت و همه رو یه جور دوست داشت. ولی این راجب ارتباط با واقعیته و همه چیز رو یه جور دوست داره مثلا حرکت پشه یا لبخند یه زن مرده
چشمات چی شده؟
مثلا عمل کردم صفر شه. هر روز داره بدتر می شه
ااا باید بذاری دوره نقاهتش بگذره مواظب باشیا
نظرتان را در اینجا در حدود یک سال و نیم پیش خواندم، گفتم برایتان توضیح دهم تا بدانید علتش برای کسی که مه است چیست:
http://02nafar.blogfa.com/comments/?blogid=02nafar&postid=104&timezone=12600
از نظر امثال بنده حکم ولی فقیه در همه چیز نافذ است و او ولایتش در اداره ی امور جامعه، ولایت رسول خدا (ص) است (دقت کنید. نمی گوییم مقامش برابر است. می گوییم حکمش و ولایتش.). این حرف حضرت امام (ره) هم هست.
ولی فقیه حق دارد اگر به مصلحت جامعه ببنید نمزا و حج را هم تعطیل کند. ببینید اختیارات حاکم شرع در اسلام چه قدر بالاست.
با همین حساب اعتقاد متضاد دختر و پسری که می خواهند ازدواج کنند می تواند دردسر ساز باشد. مثلا فرض کنید ولی فقیه حکم کند که مردان کارمند هم باید برای حفظ نظام اسلامی بجنگند، اما خانم اعتقادی نداشته باشد به ولی فقیه. نتیجه اش مشخص است.
من مجردم. اما اگر ولی فقیه روزی که همسردار شده باشم، مصلحت جامعه را حتی روزی در این ببیند که من باید از خانمم جدا شوم، او را برای خودم حرام می دانم (فرض کنید مردی برود از یک طایفه ای زن بگیرد که این ازدواج به نفع نظام اسلامی نباشد*. همین انتظار رو از خانمم دارم. یعنی او هم باید همین ایمان را داشته باشد. یعنی حکم دین را از نظر خودش ارجح بداند.
البته همه ی این ها در شرایطی ست که ولی فقیه عادلی بر سر کار باشد.
امیدوارم برداشت اشتباهی از ولایت نکرده باشید در توضیحاتم. ولایت را اگر کسی بفهمد، درک می کند که ولایت یعنی محبت.
قصدم فقط تبیین دلیل این اهمیت بود.
نظر خصوصی بماند.
عزیز باشید.
میگم اونجا کیبورداشون فارسی نداره که دیگه نمینویسی؟ :پی
:)) من هیچوقت کیبوردام فارسی نداشته
کلا بخوای بدونی، درسته که دیگه ۲۳ سالت نیست و دیگه ارشد الکترونیک نمی خونی ، ولی هنوز "پریسا" هستی! پس بنویس دخترم :)
اینجا کامنتای خصوصی رو علنی می کنه؟! چه بی حیاست! :دی
دلم نمیومد بیام اینجا رو چک کنم. می نویسم مرسی :)
سلام از وقتی رفتی دیگه نمی نویسی :)
بنویس حتما خیلی حرف برای گفتن داری
دوست دارم بنویسم مه مه ولی نمی دونم دیگه چی رو می شه نوشت چی رو نمی شه
این قسمت چی رو می شه نوشت و چی رو نمی شه نوشت زو بازش کن منم بفهمم چی می گی چرا رمزی حرف می زنی؟ اونایی که فکر می کنی نمی شه زو هم بنویس یعد رمز بزار رمزشم بده فقظ ب من!!
مرسی از پست جدیدت
آره باشه