به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

عقل کلی

حاجی می گفت واسه همت باید از عقل کلی ات کمک بگیری.یه عقل کلی داری یه عقل جزئی. جزئی اونه که واسه کارای روزانه و علم و اینا مصرف می شه و کلی اونه که <مفاهیم> رو باهاش می فهمی. ما عین خنگا نگاش کردیم. مهربونه چیزی نگفت. فقط گفت آسونه که نترسیم. ولی سر بحث نیازا که رسید و من گیر دادم که همه نیازا کاذب نیستن و بعضیاش واقعین مثل نیاز به دریافت محبت من و کند و برد یه جای دیگه. باهام وارد این بحث نشد که کدوما واقعین و کدوما کاذب و کدوما چند درصد. گفت این نیازا رو ول کن و بذار بریزن و درگیر این نیازاییم همه زندگی و همون حرفای همیشگی و قاطیشم گفت ببینین الان من از عقل کلی گفتم همه هاج و واجین..

نه من که نشنیده بودم. یعنی اصن کجا باید می شنیدم من که دنبال چیزی نبودم هیچ وقت. یعنی چیز خاصی.. امروز فکر کردم واقعا دو تاست؟ یعنی وقتی آدم خیلی خوب از فکرش استفاده می کنه و کار و زندگیشو پیش می بره ولی هنوز همون قدر جز اون آدمای <فهم لا یعقلون > هست که اونی که واسه زندگیش از فکرش استفاده نمی کنه قضیه همینه؟ یعنی وقتی می بینی داری گیج می زنی و احساس می کنی اصلا چیزی نمی دونی ولی این همه سال درس هم خوندی ..عقل کلی.. یعنی اینکه همیشه آدم امیدواره که عقل و شعورش راهنماییش کنه و اگه خیلی پرت رفت بهش هشدار بده اینه..لابد دیگه. یاد اون جلسه ای هم افتاد که دکتر ت می گفت آدم خوب رو کسی که فقط خوش رفتاره نمی دونه و آگاهی هم لازمه و آدمی که به زندگیش و مسائل اساسیش و اینا فکری نمی کنه و براشم مهم نیست و جهتی نمی گیره رو نمی تونه آدم خوب بدونه و اینا. اونم داشته همین عقل کلی رو می گفته لابد.
یه کتاب راجبش پیدا کنم می خونم و اینجا هم معرفیش می کنم.

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] چهارشنبه 17 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:14 ق.ظ

فکر کنم از ماجرا خیلی پرتی ها شایدم خیلی نردیک
ولی اصلا منظورش اینا نبود یعنی تا اونجایی که با مفهوم دنیای مفاهیم وم عقل کلی تو فلسفه و عرفا ن آشنام.
ببین عقل کلی اونیه که راه پیدا می کنه به عالم معنی خوب عالم معنا (یا معنی) اینا مفاهیم یه ذره عرفانیه یعنی اون شعوری که بالاتر از این شعورت کلی مثال زد دیگه! اینکه وقتی میگی سیبو تعریف کن تو میگی مثلا یه میوه خوشمزه این می شه جزئی ولی بعد با این عقل جزئی نمی تونی سیبو برا یکی که تا حالا ندیده وصف کنی ولی اگه کلیشو بلد باشی می تونی!
تو خدا رو با عقل جرئی نمی تونی درک کنی شهود و این چیزام میره توش.
یه مثال بزنم نخندی ولی خیلی خوبه. فیلم ماتریکسو دیدی؟
ماتریکس 1 و ببینی خوبه اون دوتای دیگش زیاد به درد نمی خوره
اونجا که آدما زندگی می کردند یه دنیای مجازی بود که براشون برنامه ریزی شده بود توسط کامپیوتر. خوب برنامه نویسی کامپیوتر 0 و1 است دیگه. خوب اونا اینو نمی فهمیدند فکر می کردند که مثلا این دیواره واقعیه. ولی بعدا که قهرمان داستان تونست اصل قضیه رو به خودش بفهمونه تونست صفرو یکای پس این دنیارو ببینه یعنی اینا تا اون موقع از عقل جزئی استفاده می کردند ولی بعدا که به عقل کلی رسید که بتونه از دست این دنیا خلاص شه در حقیقت به عالم معنی راه پیدا کرد و پس این دنیا رودید (پس دنیای ماتریکسو دید) بعدش تونست مثلا یه گلوله رو از توبدن یکی در آره یا مثلا دیوارو جابجا کنه گلوله ها و نگه داره از این چیزای اکشن دیگه. من اون موقع که این فیلمودیدم گفتم یعنی اگه ما هم بریم به حقیقت این دنیا بعد می تونیم رو آبم راه بریم چون دیگه اون برامون با زمین فرق نداره. خلاصه اینکه عالم معنی و عقل کلی منظورش این بود. بعدم گفت با تمرینو اینا می شه بهش رسید من که فکر می کنم اگه جدا با تمرین و اینا بهش برسی دیگه این دنیا برات مفهوم خاصی نداره کلا این چیرایی که الان برات مهمه از بین می ره کلا یه جور دیگه نگاه می کنی. ولی آدمایی که هم به اونجاها نرسیدند قابل احترامند هیچ دلیلی نداره همه برند اونجا این نظز منه بعدم خیلی طولانی شد این.

ولی به نظر من شهود هم همینه که تو می گی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد