گاهی دوست داری کسی یا چیزی در همه اوقاتت پخش باشد. لابه لای دقیقه هایت دیده شود. مثل تخم چمن همه جا می ریزی و آب می دهی که همه جا پخش شود..
گاهی نمی خواهی هیچ چیز آنقدر مسلط و نزدیک باشد. می خواهی کتابت را که ورق می زنی هیچ چیز لا به لای برگه هایش نباشد. حتی ریزه پاره های چمنت..
شاید همه چمنها را بکنی و بریزی دور.
شاید باغچه کوچک قشنگی آن گوشه بسازی و همه چمن ها را برداری ببری بگذاری آنجا باشند.
.. آنوقت لا به لای ورقهای کتابت فقط نسیم خواهد بود..