گاهی خسته می شوم از صفت هایی که ازم می خواهند:
از پشتکار
از دقت
از کامل کار کردن
از فهمیدن و سردر آوردن
از نتیجه و تصمیم گرفتن
از تصمیم گرفتن
از تصمیم گرفتن
از توانستن
از توانستن
از تکیه گاه بودن
از حل کردن
از محکم بودن
از مستقل بودن
..
می خواهم حتی <خوب> نباشم. می خواهم کسی برایم تصمیم بگیرد: امروز ساعت ۸ بیدار شو از آن مسیر برو دانشگاه. جمعه برای تفریح این کار را بکن و..
و بگوید: کافیست..حتی اگر ندوی..
این خیلی مهمه که آدم حواسش باشه که به خودش جایزه روحی بده وقتی که یه قدم بر میداره.
اگه آدم فکر کنه که خوب قدم برداشتم ولی به مقصد نرسیدم که دچار همین حس شما میشه.
الان که بیشتر فکر میکنم میبینم که شاید چیزی که گفتم مربوط به حس شما نبود.
خب انقد تکون نخور. یه دقه بشین سر جات