به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

تعریف شنیدن :دی

تعریف شنیدن کلا خوشاینده ولی وقتی واسه چیزی که نیستی ازت تعریف می کنن یا واسه چیزی که هستیا ولی بخش کم اهمیتی راجع بهت هست؛ ازت تعریف می شه یا دوستت دارن یا ازین قماش؛ حس خوبی نداره.. ولی یه موقع یکی دست می ذاره رو چیزی که دغدغه اته و می دونی توش خوبی و اینو هم دوست داری که توش خوبی و اینا و می گه مثلا: ایول تو اینجوری ای.. یا من خیلی واسه فلان چیز ازت خوشم میاد یا تو که تو فلان زمینه کارت درسته یا.. خیلی حال می ده! انگار جایزه گرفتیا!



پ. حالا می دونم آدم نباید چشمش دنبال تعرف تمجید دیگرون باشه. کلا منظورم این بود که ...خوب یه چیزایی کیف داره دست خود آدم نیست که! دنبالشم نباشی کیف داره بهرحال! :|

نظرات 4 + ارسال نظر
حسین پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 03:13 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام دوست گرامی هر روز به وبلاگ شما سر میزنم واقعا حرف نداره خسته نباشید میگم به شما و ارزوی موفقیت دارم برای شما

سلام باشه بابا گفتی!

حسین پنج‌شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 04:07 ب.ظ http://www.akslar.com

سلام دوست گرامی هر روز به وبلاگ شما سر میزنم واقعا حرف نداره خسته نباشید میگم به شما و ارزوی موفقیت دارم برای شما

خرس گنده یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ

سلام
احتمالا چون بدونی که کیم یه راست میرم سره اصل مطلب :
از تو نوشتت میخوره که واقعا از روابط سطحی و چاکریم مخلصیم گفتنای بیخود متنفری...این همون چیزیه که فکر هم میکردم که باشی
فکر کنم دوست داری(اگه میتونستی) یه دوره از زندگیت تنها زندگی(تیریپ تو یه مزرعه دور افتاده و اینا) کنیو تو اون خودتو به یه نتایجی برسونی از زندگی(البته اینو از متن فهمیدم و احتمالا هم چرت فهمیدم)
اگه نوشتت حرف دلت باشه،یعنی صادقانه_که دلیلی هم نداره نباشه_ادم دغدغه داری هستی.کلا همیشه باید دغدغه داشته باشی.اگه مثلا خدا بیاد رو زمینو فرضا جلوت بگه پریسا...بابا جان...عزیز دلم...من خدام...به جون تو هیچ چیزی نیس که تو بخوای دغدغشو داشته باشی...تو احتمالن بزنی تو گوشش و معرفیش کنی به گشت ارشاد که این آقا مزاحم من شده (سوال:به چه جرمی آخه خانوم؟) (جواب پ:بی دغدغه ی الدنگه یارو)
(نعوذ باله بابت شوخیم با خدا و مهمتر از اون با تو)
پ.ن تو نظرای بعدیم میگم که آیا به نظرم شبیه خودت هستی تو اینجا یا نه.
خ. گ.

سلام
راستش من از کمتر چیزی "متنفر"م بیشتر می شه گفت دپرس کننده ان برام و "سو وات؟" آور!
آرههههه اون مزرعه رو از کجا فهمیدین؟؟ الان تا مترسکشو تو ذهنم ساختم!
:)) نه فکر نکنم بزنم تو گوشش. ازین برخوردا تو جوونی!! می کردم. الان فکر کنم ببرمش یه کافی شاپ به خرج خودش-بهرحال اون خدائه از من بیشتر پول داره!-واسه خودم نسکافه ی کفدار!! سفارش بدم بعد بش بگم بگو ببینم جدی حرف حسابت چیه؟ شایدم انقدر حرف زدیم از این در و اون در که یادم بره ازش بپرسم :))
نه دیگه ته تهش اینه که ایگنورش کنم. خدایی به گشت ارشاد نمی دمش..دیگه این کارا از من گذشته جوون!
اوکی تنکس

بازم خرس دوشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:18 ب.ظ

(یا واسه چیزی که هستیا...) اگر (واسه) رو هم مثلا میگفتی(مس خاطره) به شیرازی بودنت ایمانمون بیشتر میشد(البته اینو تقلب کردیم که کجایی هستی) ولی با این وجودم نوشتت کاملا لهجه داشت.خوشحالم--

جدی لهجه داره؟؟ :))
بدم عملش کنن ؛)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد