به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

تفریح۱

روزی یاری را گفتیم ما را پندی بده، در ما غور کرد و جز حسن و کمال نیافت ( ). همت مضاعف داشت و تلاش بسیار! سرانجام با استیصال گفت: از گذشته ات بیخبرم ای یار و آینده ات را نمی دانم. اما در حالت آنچه نمی یابم "تفریح" نامست.
ما به جدّ نگرفتیم که همانا تفریح نداشتن را در زمره ی ایرادات نمی دانستیم و در کوچکی چنان مفرّح بودیم که می پنداشتیم حق آن را به جا آورده دیگر ما را با آن سری نیست.
 ایام بگذشت و روزگار دیگرگون شد و ساعتی بر ما آمد که به خود بانگ زدیم: هان ای جانا!(خودمان را می گفتیم ) آنچه مفرّحت کند و چنان کند که دیگر بار شادی و شنگولی در تو نمایان گردد چیست؟
چهره درهم کشیده گفتیم تفریح ما را نشاید که از بزرگانیم! تفریح را کودکان به جا آورند و کوچکان که گذران وقت خود جز به بطالت نمی دانند.
ندا بر ما خشم گرفت که: همانا در غلطی!بدان که بزرگان را تفریح بزرگست و کوچکان را تفریح کوچک. و ترس از بطالت به خود همی راه مده که ما تو را نگهبانیم و چون نزدیکش گردی برحذرت می داریم.
اما تفریح! مقوله ایست از جنس طبیعت و فطرت. که همانا فطرت را گریزی نیست. و چنانچه تفریح خود نیابی و نشناسی به بیراهه افتی و چنگ در تفریحاتی  زنی که دل تو را شاد نسازد و آرامت نیز بستاند..
دیگر بار ابروان در هم کشیده گفتیم نه آیا الا به ذکر الله تطمئن القلوب؟ که ما آرام از جایی دیگر می ستانیم.
آن ندای درونی ما را بر حذر داشت که سجاده را آب نکشیم و در بحث خلط نکنیم که همانا مغز کلام شادیست و نه آرام.
سخن کوتاه کنم که هر آدمی را تفریحاتیست. که ایام او را زینت می بخشد و دلش خوش می کند. وچنانچه تفریحات خود نیابید، تفریحاتی خودشان می یابندتان که این یابندگان همانا تفریحاتی سطحی و مضمحل از قماش وبگردی، فیس بوک بازی، خواب افزون و .. اند و همگان در نهان دل خود از مخربی آنها آگاهند و به عمق اندکشان واقف.
از ندای درون فرصتی خواستیم تا سیر آفاق نموده تفریحات مناسب حال خویش را بیابیم که نهی کرد و امر به سیر انفس فرمود که ما از کوچکی اهل تفریح و دل شنگولی بوده ایم و باشد عبرت از گذشته ی خود گیریم و چشم به آینده بدوزیم و حالمان را بسازیم چنانکه شاعر گوید:


{به زودی در این مکان یک قطعه شعر نصب می شود!}


نظرات 3 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 26 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:23 ب.ظ

تا لو رفتی پستو برداشتی بابا شوخی کردم منظور خاصی نداشتم می دونی که دل ما مثل کف دست صافه اگه تونستی ازش مو بکن!

:))
نه اومده بودم اصلا برش دارم!
ببببببببلههههههه دل شما صاف نباشه دل کی صاف باشه؟ ؛)

جات خالی بود پارک شهرا. اینبار برنامه رو زودتر ست می کنیم که با برنامه های شما هماهنگ شه ؛)

MPG چهارشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:06 ق.ظ

اینو خودت نوشته بودی؟ ایول بابا

به مرضیه:)
هاین! وخام به مقوله ی تفریح بپردازم!!

میم! سه‌شنبه 16 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 01:55 ب.ظ http://google.com

سلام
خداییش با کل پست حال کردم، ولی با این پاراگراف دیگه خیلی بیش از حد حال کردم:

سخن کوتاه کنم که هر آدمی را تفریحاتیست. که ایام او را زینت می بخشد و دلش خوش می کند. وچنانچه تفریحات خود نیابید، تفریحاتی خودشان می یابندتان که این یابندگان همانا تفریحاتی سطحی و مضمحل از قماش وبگردی، فیس بوک بازی، خواب افزون و .. اند و همگان در نهان دل خود از مخربی آنها آگاهند و به عمق اندکشان واقف.

خداییش حکمت خفنی رو بیان کردی:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد