قبلنا واسه تحریم اجناس احترام قائل بودم. اینکه نسله نخوریم چون حامی اسر.ائیله یا نوکیا نخریم (نخریدم من..) یا جانسن اند جانسن مصرف نکنیم یا .. نه که رعایت کنم ها ولی به هر حال اون تئوری رو که پشتش بود قبول داشتم. اینکه «درسته ما با مصرف نکردنمون نمی تونیم ضرر خاصی به اونا بزنیم ولی در حد خودمون کار درست رو کردیم.»
هنوزم شدیدا این تئوری رو قبول دارما ولی فکر می کنم ما - ساکنین کشوری که خدا وکیلی هنر خاصی نداره- بهتره زیاد ازین نظرها ندیم.
آخه خنده دار نیست؟ نشستیم راجع به اینکه چی مصرف کنیم تصمیم می گیریم و کسایی رو بد و خوب می کنیم که دارن همون موقع راجع به اینکه چی تولید کنن تصمیم می گیرن. بعد تراژیکترین قسمت وقتیه که می رسی به اجناس حساس مثل شیرخشک و لوسیون بچه و خلاصه چیزایی که سرت بره و اعتقادت(!) هم بره حاضر نیستی جنس بد مصرف کنی.
نمی خوام بگم اعتقاد و اینا این جاها مهم نیست و ما هیچی نیستیم و اینا ها فقط منظورم اینه که حسش یه جور بدیه. می دونی مثل چیه؟ مثل حس اینکه یه دختر ۲۲ ساله باشی و هنوز تو این سن هیچ تولید ناخالص راست درستی نداشته باشی اون وقت بشینی راجع به اینکه تولیدات خارجی استفاده کنی یا داخلی تصمیم بگیری.
خواستم تو اون ژستت که نوشتی کلی نوشته بودی پرید بنویسم که از این پست قشنگ تر ندیدم ولی نیم ساعت نشده مثل اینکه کل پستش پرید
نه از کجا باید بشناسم؟
parisa khodavakili to lotion estefade mikoni ya shirkhoshk? :D
:)) هیچ کدومو ولی خواهرم هردوشو استفاده می کنه! :دی