به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

غرورت

می شه به کسی گفت تو آدم مغروری هستی
ولی به من اعتماد کن
من غرورتو نمی شکنم
من
مواظب غرور هردومون هستم
...
می شه گفت؟
اونوقت چطور می تونی مواظب غرورش باشی؟
وقتی هنوز قدم به قدم نگران غرور خودتی
و اعتماد نکردی
با اینکه می دونی اون نمی خواد غرورتو بشکنه
حتی اگه اعتماد کنی..
حتی اگه اعتماد کنه..
از کجا می خوای پیشبینی کنی وقتایی رو که غرورش می شکنه
بدون اینکه تو خواسته باشی؟
وقتی ذهنشو نمی شناسی
وقتی یه جور دیگه است
یه جنس دیگه است
یعنی <بخوای> و <نتونی>

این تجربه ی جدید...

نه نمی شه قول داد

***************************
راستی من چرا اینقدر نگران غرورمم
مگه غرور شیشه ی شکستنی آسیبپذیر وجودم نیست که یه بار معنیش کردم به: ضعف
و تصمیم گرفتم نمی خوامش
ضعف
آدمایی رو دیدم که عزت نفس نداشتن و دوست نداشتم
من اینطور نبودم
این رو دوست داشتم
نتونستم مرزشو با غرور پیدا کنم و گاهی ترسیدم. درست
ولی مگه یه بار غرور رو نذاشتم پشت مساوی با ضعف؟
مگه ضعف نیست که بعد 7-8 سال نتونی بهش بگی
شب خوابای ناراحت دیدی و همه روز ذهنت درگیر بوده
از حرفی که زدی
مگه ضعف نیست؟
...

راستی من چقدر مواظب غرورش هستم؟..


بعدا اضافه شد: اگه کسی مواظب غرور من نباشه چی... اونوقت تکلیف چیه؟
آخ بس کن..مگه یه بار غرور رو نذاشتی مساوی ضعف و نخواستیش؟
ولی یه گارده..محافظت داره
مگه نذاشتیش مساوی ترس و نخواستیش
نه این حرفا ایده آل گرایاناست. کامل و تموم دونستنه. غرور یه حاشیه ای داره که می خوره به عزت نفس لابد.. و خوبه حتما..

بگذریم.

برای اینکه من گم نشم

 نگارینا قد چارشونه داری لیلاخانم..کنار خونه ی ما خونه داری لیلا خانم..خودت مست و ما رو دیوونه داری لیلا خانم..
 لیلا وفای تو رو گردم..ناز غمزکای تو رو گردم..راه می ری نازک نازک جان ..قد و بالای تو رو گردم های..لیلا لیلا لیلا..


قشنگه

محوش می شی ولی همش با تصور..اینکه زیبایی رو تو راه رفتن و چشمای سیاه لیلاخانم تصویر می کنه عالیه ولی مردونست..من زن باید تصور کنم و از نگاه یه مرد بشنوم و بعد محو بشم

شعر عالیه و تنظیمشم خوب بود ولی وقتی که همخوانای آقا می خوندن معنی داشت و همخوانای خانم که می خوندن: قد و بالای تو رو گردم های..لیلا لیلا لیلا بی معنی می شد و من تازه فهمیدم این وسط گم شدم..
بین همه شعرای عاشقانه و عارفانه. همه آهنگایی که می زنم و می شنوم گم می شم..برای اینکه قشنگن جذبم می کنن محو می کنن و می زنی: لا سی دوووووو و باهاش می ری بالا ولی دل من نیستن و اصلا دنیای من نیستن..من ناخودآگاه عشق و تمنای وصال شعر رو ول می کنم و توصیف رو می چسبم و از لا به لاش دنبال <لیلا> می گردم.. که همه توصیفش می کنن و کسی نمی گه لیلا چیکار کرد چی خواست چی گفت چی فکر کرد و انگار من و همه ی نصف آدمها که زنن فراموش شدن این وسط و حیرونن..
همخوانا دنبال فاصله سوم می گشتن و من بیکار نشسته بودم و با گیتار ضرب رو دنبال می کردم و تصور کردم اگه من می خواستم درک کنم و از طرف زن خوانده می شد چی می شد و خواننده می خوند نگارینا قد چارشونه داری.. و عالی بود.. ولی اگه زن می خواست بنویسه.. تو ذهن من یه دختر همون سن لیلا خانم با دامن و یه پیرهن نه چندان بلند می تونست توی یه اتاق کوچیک و روشن باشه. هی بره کنار پنجره و منتظر چیزی یا کسی باشه و هی برگرده سر کارش و دور خودش بچرخه و خسته و دلگیر باشه و کنار پنجره بمونه و باد رو بین موهاش حس کنه و باز شاد شه..بی دلیل..کسی رو ندیده فقط یه لحظه حسی کرده...همین طور زنانه..

فکر کردم چیزی تو موسیقی سنتی کمه.. یه راوی زنانه..یه حس زنانه..شاید یه فروغ..


----------------------------------
بعدا اضافه شد: مه راز یه تصنیف خیلی خوب واسه این حس معرفی کرد. ترکیه دیگه حالا اصلشو معنیشو توی ادامه مطلب گذاشتم. اونجاش که نگران اینه که یارش بیاد و بره بدون اینکه دعوایی چیزی بشه معرکه است.

ادامه مطلب ...