به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

استاد شهید اند غرغرای من

همینجوری از رو کنجکاوی ، کمبود کتاب یا هر چی که بود کتاب سیری در آثار استاد شهید مطهری رو برداشتم. همینجا بگم که فن ایشون نیستم. حالا قضاوت نمی خوام بذارم چون من شاید یکی دو تا اثرشون رو بیشتر نخوندم اونم خیلی سال پیش. حالا این کتاب تو هر ۳-۴ صفحه با آب و تاب یکی از کتاب های ایشون رو معرفی کرده. کتاب انسان در قرآن با اون همه خود آگاهی که ردیف کرده بود شاید جالب باشه. کتاب زندگی جاوید شاید از اون هم بهتر باشه.ولی وقتی رسیدم به کتاب نظام حقوق زن در اسلام یه خطش رو خونده و نخونده ازش گذشتم و رفتم جلوتر. بی تعارف بگم که به عنوان یه دختر ایرانی و با وجود خانواده ی کم نظیر، اینقدر زندگیم متاثر از اجحاف در حق زنان به اسم اسلام بوده که نمی تونم راحت و بدون پیش قضاوت بحثی در این باره رو دنبال کنم. خلاصه هی رفتم جاهای دیگه رو خوندم هی به خودم گفتم پیش قضاوت نکن شهید مطهری یه متفکر بوده از روی منافع شخصی- جنسیتی که چیز ننوشته. خلاصه مثل یه دختر منطقی برگشتم سر اون فصل. خداوکیلی چیزی از کتاب رو نگفته بود. همون حرفای تکراری همیشگی که تساوی با تشابه فرق داره و غرب هیچی نمی فهمه و زن رو بدبختتر کرده و .. یکم داشت لجم در میومد از این بخشا. یعنی اینا(منظورم شهید مطهری نیست چون هنوز نخوندم) می گن : تساوی حقوق اونقدر مهم نیست. بلکه مهمترین چیز آنست که... آره؟ اونقدر مهم نیست؟ خوب اگه مهم نیست شما حقوق زنان رو بده سر حقوق بقیه که شد بگو مهم نیست. بله اصل آنست که آیا نهاد خانواده مانند باقی نهاد های اجتماعیست؟ فکر کردم قوانین ما چقدر هدفشون روشنه. خودشون رو می کشن که از اسلام بتونن دلیل و برهان بیارن که: چجوری می شه به زن وظایف داد و حقوق نداد. یادمه بچه بودیم دینی می گفت هر حقی یه وظیفه ای میاره. شایدم گفت هر وظیفه ای حق میاره. حالا بیا یه مسلمون ایرانی سنتی باشیم. چطور همه زندگی زن رو به نقش مادریش (و در درجه بعد! همسری) تقلیل بدیم ولی از اون طرف از این خونه و خونواده حق خاصی بهش ندیم. بچه مال مادر نباشه. حتی پدربزرگ ارجح باشه. مالکیت مادی نداشته باشه. نقش تصمیم گیری نداشته باشه و.. یعنی آسمون و ریسمون بهم می بافن که بتونن ثابت کنن این جنس بشر بدون حق و با وظیفه آفریده شده.
ولی کتاب شهید مطهری. من نمی دونم اینا رو گفته یا نه. وسوسه شدم برم بخونمش اونجا حتما حرفا حکیمانه و بدون غرضه. خلاصه بعد از قسمت غرب بده به نقش زن و جایگاهی که قرآن داده بهش اشاره شد که دیگه آروم شدم. به قرآن که می رسه آدم آروم می شه..
بهرحال این معرفی کتاب چیزی از کتاب درواقع نگفت. آخرش خوب بود که سرفصلهای کتاب رو نوشته بود. که این ها هستن:

فصل ۱: خواستگاری و نامزدی (غرغر من: یعنی زن اگه ازدواج نکنه بی معنیه؟ اصلا کسی برای زندگی زنی که بخواد همیشه مجرد بمونه ارزشی قائله؟ مسلما نه یک آدم سنتی)
فصل۲:‌ازدواج موقت (فکر نکنم چیز بدی گفته باشن توش..خوش بین باش..)
فصل۳: زن و استقلال اجتماعی (بههه! آفرین! همین که همچین سرفصلی داره -مستقل از اینکه توش چی نوشته شده- یعنی من همه پیش قضاوتامو پس می گیرم. مرسییی استاد)
فصل۴:اسلام و تجدد زندگی (شدنیه ولی نه با سنت. نه مثل یکی مثل زوج سنتی من و زهرای خوبم. سنتی بودن=> کمتر فکر کردن => نه به اسلام رسیدن نه به تجدد=> لطفا خودتون رو گول نزنین)
فصل۵: مقام انسانی زن از نظر قرآن ( نایس :)  )
فصل۶: مبانی طبیعی حقوق خانوادگی ( پیش قضاوت نکن..نفس عمیق..)
فصل۷: تفاوت های زن و مرد( بر منکرش لعنت. ولی قبول کن نتیجه ی بزرگی تو حقوق و نحوه زندگیشون نمی ذاره)
فصل۸: مهر و نفقه ( نات اینترستینگ. نان آو دم. کلا جا داره حذف شن)
فصل۹: مسئله ارث ( خوش بین نیستم به این فصل)
فصل ۱۰:‌حق طلاق ( لابد زنان چون منطقی نیستن احساسی تصمیم می گیرن نباید حق طلاق داشته باشن چون یهو عصبانی می شن می رن طلاق می دن!! لا اله الی الله.. پیش قضاوت نکن..)
فصل۱۱: تعدد زوجات( فکر نکنم چیز بدی گفته شده باشه. احتمالا روی عدالت و نیاز و اینا مانور نداده باشن. بهرحال متفکرن..)

سرفصلا به نظرم جالب بودن. داشتم فکر می کردم به اینکه قانون، فرهنگ میاره. و فرهنگی که قوانین ما - در این زمینه- می خواد بیاره کاملا متفاوت با طرز فکر منه. هر کدوم از سرفصلای بالا رو بگیر و چیزی که قانون ما دوست داره جا بندازه رو در نظر بگیر. مثلا: مهر و نفقه. نظر قانون: این یک حق برای زنان حساب می شه چون سختشونه خرج خودشونو بدن. نظر من: جامعه ای که زن نتونه توش به راحتی خرج خودشو بده خیلی بیماره. رشد نکرده چون امروزه دیگه مساله کار و پول دیگه فقط <خرج زندگی> نیست بلکه بحث نقش اجتماعی و رشد شخصیتیه. شخصا برای خانه داری ارزش کمی قائل هستم. بقیه فصلا هم همین طور. دل آدم می گیره وقتی می بینه قانون کشورش با زندگیش - به عنوان یه زن- حمایتگرانه برخورد نمی کنه. اینکه می بینه زندگیش واقعا -و برای خودش- چقدر ارزشمندتر از اون چیزیه که این قانون ترسیم می کنه. زندگی من- پریسا- خیلی ارزشمندتر از اون چیزیه که قانون کشورم برام پیش بینی کرده و دوست داره ترسیم کنه.

نتیجه اخلاقی: برم بخونم کتابو ببینم استاد مطهری چی گفتن. ولی گفته باشم. اگه یکی خیلی متفکر و عالم و دانا و متقی هم باشه ولی تو این زمینه سنتی باشه و راحت بتونه از حقوق و ارزش زندگی زنها بگذره راحت می ذارمش کنار: بای بای. نه من نه متفکر. نه متفکر نه من!

---------------
بعدا اضافه شد: -ببخشید اگه کامنتا رو دیر جواب می دم. دیدم داره دیر می شه تاییدشون می کنم که بقیه هم بتونن بخونن و اگه خواستن جواب بدن.
-راستی این کتاب مقام زن شهید مطهری رو هم گرفتم ولی هنوز جرات تورقی هم نکردم. اعصاب می خواد و آمادگی روحی! :دی



نظرات 16 + ارسال نظر
نعیمه چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:50 ق.ظ

ایییول! بالاخره یه پست گذاشتی که میشه کلی راجع بهش حرف بزنیم!!! البته بعد از دفاع! (هرچی الان به من و هم آزیام تو دلت گفتی، خودتی! :پی) جداً یه سری برنامه های ویژه مخصوص پرداختن به چنین موضوعاتی دارم برای بعد از دفاعم! تو هم با خیلیای دیگه (خیل مشتاقین جامعه ی برقی!) توش هستی! :))

ولی پریسا دقت کردی هرچی توی اون پرانتزا جلوی سرفصلا نوشتی، پیش قضاوت بود؟

حالا بعدا باید بشینیم مفصل راجع به این موضوع صحبت کنیم. ولی اجالتا باید در مورد این که"دل آدم می گیره وقتی می بینه قانون کشورش با زندگیش - به عنوان یه زن- حمایتگرانه برخورد نمی کنه." بگم که: هییییی! جانا سخن از زبان ما می گویی!
چه کنیم قانون گذاران مرد هستند یا اینکه مجبورن از طرف مردان مورد تایید باشن! (البته این فقط یه دلیل کوچیک چنین پدیده ایه)
بقیش سر فرصت ایشالا!

من اصصصصصلا این پست رو برای اینکه راجبش حرف زده بشه نذاشتم!!! من اصصصصلا اعصاب ندارم راجب این موضوع حرف بزنم!!!

ولی آره یه مشکل اینه. یعنی همیشه غرض ورزی نبوده(حالا من دیکته این غرض رو درست می نویسم؟) مشکل اینه که قانون گذار و مجری و قاضی مرد باشن خوب هرچیم بخوان عادل باشن بیچاره ها نمی تونن جنبه زنانه رو کامل ببینن. یا راحت ازش می گذرن.
حالا هی بگین زن لازم نیست در اجتماع خیلی نقش داشته باشه. اصل خلقت زن فلانه و بیساره. بعد جامعه که یکبعدی شد دودش تو چشم همه می ره.

ز چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:29 ب.ظ

نفقه که خوبه. آدم درگیر پول درآوردن نباشه. حالا همه که مثل شما انقد عشق کار نیستن بیشتر کارا رم که واقعا نمیشه دوست داشت

بله بله خیلی چیزا خوبه. اینکه تمرینای آدم رو یکی دیگه هم بنویسه خیلی خوبه چون تمرین نوشتن کار بی مزه ایه.

یعنی زینب استدلالت در حد جلبک بودا!

تجر چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:43 ب.ظ

سلام. من چند تا نظر داشتم در مورد نوشته شما. اگه بعضی جاهاش مخالف نظر شماست ناراحت نشیدا. اینا صرفا نظر شخصی خودمه و ممکنه اشتباه هم باشه و روشون تعصبی هم ندارم

1-مهمترین نقدی که به نوشته شما وارده اینه که گفتین قانون ما یا برداشت سنتی از دین به زن وظایفی داده اما حقوقی زیادی نداده. اشکال گفته شما اینجاست که قانون یا اسلام سنتی به زن وظایف چندانی هم نداده. تا اونجا که من میدونم در قانون و برداشت سنتی، زن تنها مکلف به یک وظیفه است (حتی موظف به شیر دادن بچه نیست چه برسه به بچه داری). اصلا یکی از ایراداتی که نواندیشان و روشنفکران به این نوع از قانون یا برداشت از دین میگیرند اینه که چرا وظایف چندانی رو از زن طلب نمیکنه و به اونها بعنوان یک انسان نگاه نمیکنه. انسان مجموعه ای است از وظایف و حقوق. این قضیه رو وبلاگ کدئین به صورت خلاصه توضیح داده (حالا شاید این چیزی که اون گفته یک مقدار زیادی فمینیستی باشه ها. لزوما همش رو تایید نمیکنم. از اون ور بام هم نباید افتاد)
http://kodoiin.blogspot.com/2011_03_01_archive.html
مسئله بالا یک نقد دیگه رو هم به نوشته شما به دنبال میاره و اون اینه که حداقل قانون ما نتونسته فرهنگ بیاره. چون اگرچه که از لحاظ قانونی زن وظیفه چندانی نداره اما در ایران اکثرا به صورت عرفی از زن انتظار میره که خونه داری و بچه داری کنه.

2-نگاه متفاوت به حقوق زن در کشورهای اسلامی از عدم نیومده. یعنی یک چیزهایی هم احتمالا در سنت اسلامی بوده. مثلا آیه 34 سوره نساء که در مورد نافرمانی زن واژه "واضربوهن" بکار میبره (که البته اولین معنای آن زدن و تنبیه کردنه و بعضی ها اعتقاد دارند که اینجا معنای روی برگرداندن میده) یا احکام ارث عین آیات قرآن هستند. یا نهج البلاغه که یکی از حقوق بشری ترین و عدالت محور ترین متون اسلامی است (که حتی افراد غیر معتقد رو هم تحت تاثیر قرار میده) حداقل در سه مورد به زنان طعنه میزنه. یکیش خطبه ی امام بعد از جنگ جمله که زنان رو ناقص العقل و ناقص الایمان و ناقص الحظوظ می خواند. این مورد البته مشهور ترین مورده. دومی توی یکی از نامه های ایشونه که به امام حسن نوشته و نامه ی جالب توجهیه. ولی آخراش یه جا می گه که با زنان مشورت نکن زیرا رایشان سست است و زنان رو پوشیده بدار و اینا. سومی ش هم توی حکمت هاست که یه جمله ی کوتاه هست که میگه "زن عقربی ست، گزیدنش شیرین!"‏. البته من خودم واقعا فکر میکنم در اون عصر (به دلیل محدودیت های تاریخی ای که به زنان تحمیل شده و جلوی رشد اجتماعی و فکری اونها رو گرفته) زنان بطور میانگین تفکر سطح پایین تری نسبت به مردان داشته اند. اما خوب زنانی هم بوده اند که شاعران طراز اولی بودند یا امثال حضرت فاطمه (س) و اینها هم بوده اند دیگه.

3-من خودم بیشتر فکر میکنم (البته این اعتقاد یک عده ای از آدمهاست و ممکنه اشتباه هم باشه) که کلا اینجور نامناسبات (نسبت به حقوق زن یا کلا حقوق انسانها) کنونی که در قانون و دین دیده میشه از نگاه استاتیک سنت گرایان دینی میاد. یعنی اونها بیشتر متمایل هستند که بگند دین به مثال یک سی دی است که در 23 سال بعثت پیامبر (و حالا مدتی پس از آن) رایت شده و بسته هم شده و دیگر نمیشود کاری کرد. اما عده ای هم اعتقاد دارند که جدای از روح دین (مثل اخلاق که نسبتا ثابت است)، اسلام یک فرآیند تاریخی دینامیک است. پیامبر عرف عقلای زمانه خودش را تایید کرده و ما هم باید عرف عقلای زمانه خود را تایید کنیم. جالب هست که حتی در خود قرآن 4-5 تا آیه (البته روی همه اونها اجماع نیست) در طول زندگی پیامبر بسته به تغییر شرایط یا نیازها یا موقعیت و فضای اجتماعی توسط آیاتی دیگر نسخ میشوند. البته شیعه به اینکه احکام ممکن است تغییر کنند اعتقاد دارد، ولی علمای شیعی بسیار محتاط هستند (البته واقعا هم خیلی جرئت میخواد آدم یک حکم شرعی جدید بده). مثلا منسوخ شدن چیزی مثل برده داری را راحت تر میپذیرند، اما وقتی بحث به مسائل کانتروورشال میرسه خیلی محتاط میشند.

به نظر من (که ممکنه اشتباه هم باشه) بهیچوجه اعمال زور و محدودیت برای اجرای احکام منسوب به اسلام، یا قانون اجتماعی گذاشتن بر اساس آن درست نیست. چون در دوران ما که دسترسی مستقیم و آنلاین به آنچه مد نظر خداست وجود ندارد، اصلا اطمینان 100 درصدی هم وجود ندارد که احکام دینی چی هستند. آیا اکثر مسلمانان (حتی فقط در کشور ما) بر سر تفسیر دین یا قرآن به اجماع رسیده اند چه برسد به تفسیر دینامیک دین؟ آیا کسی (به غیر از انسانی که به خدا وصل است) میتواند ادعا کند که حکمی که میگوید همان حکم خداست؟ این قضیه آنقدر بدیهی است که مراجع وقتی رساله مینویسند اولش میگویند تلاش خود را کرده اند که حکم درست داده باشند اما اگر از خودشان بپرسید که این مطمئنا حکم خداست جرئت نمیکنند چنین ادعایی بکنند و قسم بخورند. بنظر من کلا در چیزی مثل حکومت که بُعد اجتماعیِ خیلی وسیعی دارد، اگر از حاکمیت بپرسید که چرا این قانون وضع شده و بگوید چون خدا یا دین گفته، این اشتباه است. اما اینکه درباره شناخت یا تفسیر حکم خدا یا دین تحقیق شود و یا حتی تبلیغ شود، بنظرم نه تنها بد نیست بلکه کار درخورد تحسینی است. بقیه هم میتوانند با مطالعه این برداشت ها و نظرات راهی که بنظرشون صحیح تر هست و با عقل و زندگی روز تطابق دارد را برگزینند. اگر حکمی دینی است و عقل و خرد جمعی هم آنرا جایز میداند چرا از آن استفاده نکنیم؟ خوب از آن به نحو احسنت استفاده میکنیم.

4-این رو برای یادآوری به خودم میگم چون یکی از مغالطه های خیلی متدوال است که عالِم و جاهل بدان مبتلا هستند (و کلا آدمها زود فراموش میکنه). اینکه اگه فردی در یک زمینه ای نظر اشتباهی داره، نباید دلیل بشه که ما نظرات دیگر او را هم کنار بگذاریم. مثلا شاید آیت الله مصباح یزدی در مورد ولایت فقیه یا حکومت دینی نظرات مشکل داری از دید من داشته باشه، ولی این نباید باعث بشه که من نظرات فلسفی ایشون رو کنار بگذارم. البته عکس این هم وجود داره. اگر کسی در بعضی زمینه ها تفکر همسویی با من داره، دلیل نمیشه که من سایر نظرات او را هم چشم بسته بپذیرم.

من در مورد ازدواج موقت و تعدد زوجات که برام عجیب بودند، از این کتاب خوندم. بنظرم تلاش خیلی خوبی رو انجام داده، ولی باز هم جرئت نمیکنه از دایره سنت خیلی خارج بشه. بلکه تا حدی از درون خود سنت توجیه میکنه. مثلا در مورد ازدواج موقت به خود اون دوران رجوع میکنه و اینکه مثلا حضرت علی ع (یا یکی از ائمه) ازدواج موقت رو برای کسانی که متاهل هستند جایز نمیدونسته. اما شاید یک نواندیش دینی بگه که من به این کار ندارم که اون موقع به چه دلیلی بوده، من به دنبال دلیل در همین زمان خودم هستم.

ببخشید که وقتتون رو گرفتم

سلام
اینو که ناراحت نشم اصلا قول نمی دم. چون اصلا اعصاب این یه دونه بحث رو ندارم!! خوب انشاالله که بخیر بگذره و کلاهمون تو هم نره ؛)
۱- راست می گین. اینکه چرا از زن انتظارات درستی نمی ره.. جالب بود.
آره منظور من اینجا فرهنگ بود. قانون اینطور نیست. فرهنگ وظیف می ذاره و قانون حق نمی ذاره. نوع سنتیش می شه بد این و بد اون. ولی حق با شما بود.(تا اینجاش که بخیر گذشت !!)

۲-راستش من قبول ندارم که زنان اون موقع خیلی از مردا پایین تر بودن و الان اینطور نیست. یعنی اونچه من از جامعه عرب قبل اسلام خوندم زنان اونقدریم بسته نبودن. به علاوه اون زمان کار بیرون و کار خونه یک اندازه رشد می آورد.
اما اینکه نهج البلاغه و حدیث و آیه چی می گه رو کلا بذاریم کنار چون من بهشون اعتقادی ندارم.
در مورد قرآن. قرآن وقتی بحثای خلقت و وجودی می کنه چون و چرایی باقی نمی ذاره ولی سر بحث احکام شما راست می گین. من هم می مونم و نمی دونم چرا اینجور می گه. و حتی نمی پذیرمش ولی چون قرآنه برام یه علامت سوال بزرگ می مونه. اگه مجبور بشم یکی رو انتخاب کنم ترجیح می دم بگم: از قرآن اینجا پیروی نمی کنم.
برام مهم نیست یه پسر مسلمون نظرمو قبیح بدونه و برام دلیل بیاره که کارت غلطه و اینا. حرفاش تو گوشم شعاره. چون برای اون یه انتخابه این قضیه. مثل یه رای دادن ساده. برای من <زندگی>مه.

۳-اینم یه جوابه که آدم به غرور جریحه دار شدش بعد خوندن اون قسمتای قرآن می ده. آره راه خوبیه. ولی من نمی دونم چرا اون زمان باید همچین فرهنگی می بوده؟ و چرا قرآن بخواد با این فرهنگ ظالم کجدار مریض رفتار کنه؟ بگذریم.
آره حکم شرعی جدید دادن بر طبق زمانه کاریه که جرات می خواد. و آدمهای متشرع راحت می تونن از حق و موضوعات زنان بگذرن.مثال:
-دوچرخه سواری واقعا اشکال داره؟ با حجاب تناقض داره؟
-نمی دونم. حالا بذار بگیم دوچرخه سواری نکنن که خیالمونم راحت باشه!! زنن دیگه مهم نیست که! از حقوق کی دیگه اینقد راحت می شه گذشت؟

-مثل اینکه نرخ ازدواج پایین اومده چون تحصیلات دخترا بالاتر از پسرا رفته؟
-ا! خوب نذاریم دخترا دیگه راحت برن درس بخونن. حل می شه .(از جیب کی می شه اینقدر راحت بخشید)

- و...
حرف شما کاملا درسته و این رو من خواستم اضافه کنم که اون جراتی که می گین می خواد رو جایی به خرج می دن که ارزش داشته باشه!!
در ضمن یاداوری کنم که این افراد حتما مرد هستن چون زن نمی تونه مرجع تقلید بشه!!!
-----------
اینکه می گین دغدغه فکری خیلی از ماست.. من واقعا جوابشو نمی دونم. جهت گیری شما رو قبول دارم ولی از طرفی هم واقعا جامعه دینی با غیر دینی فرق داره. خیلی از ابعاد اجتماعیه. نمی شه فردی دیندار بود. از طرفی دیندارها سریع در اقلیت قرار می گیرن و..
بحثش فرق داره. من جوابی ندارم راستش..

۴- بله خودمون می دونیم :-| ولی مساله زنان برای شما یه <موضوع> هست و یاداوری می کنم که برای من <زندگیم> هست. سو کسی که تو تفکراتش راحت می تونه منو بایپس کنه و اونجور نظراتی در باب زنان داشته باشه هیچ وقت برام الگو نمی شه و از چشمم می افته.
نظرم منطقی نیست. قبول دارم بیشتر حسیه. می گم که اعصاب ندارم سر این موضوع پس چیه؟! شما هم اصرار نکنین کلاهمون می ره تو هما!!

نواندیشای دینی معمولا راست می گن نه؟ هر جی آدم سر دین سنتی حرص می خوره و کلافه می شه به اینا که می رسه آرامش می گیره..


ممنون از کامنتتون :)

تجر چهارشنبه 9 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:56 ب.ظ

لینک اون مطلب بلاگ کدئین رو اشتباه دادم. درستش اینه

http://kodoiin.blogspot.com/2011/03/681.html

مه مه پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ق.ظ

سلام تپل
ببین پست هایی که باید تو بلاگ خودم بگم اومدم اینجا می گم پس کوتاه می گم شاید پست شد بعدا رفت تو بلاگم مفصل
1- دیه رو چی می گی؟!فکر کن! تازه تا همین 2 الی 3 سال پیش دیه غیر مسلمونا هم نصف بود. فک کن... البته این یکی رو دقیق نمی دونم ولی منطقیش این بود که دیه زن غیر مسلمون بشه یک چهارم...واقعا انسانیت در قانون ما چی تعریف شده؟
2- حالا شاید یک سری از حرف های متفکرت یه جاهایی درست باشه ولی من می گم خیلی همشون توجیه می کنند. ببین چند صدتا کتاب راجع به حقوق زن و زن در اسلام و .. نوشتند یکی راجع به مردها نوشتند؟ این نشون می ده یه چی هست که نیاز به توجیه داره یه چیز غیر منطقی یه چیزی که میخواند بچپونندش به زور تو مخت! خلاصه یه جایی می لنگه
3- راجع به اینکه اگر پدر بچه رو بکشه مجازات اعدام نداره شنیدی که؟ می دونی از کجا اومده. من تو روزنامه خوندم که یک حدیثی هست که نمی دونم از کدوم معصوم (ع) بوده که پسری با پدری بد رفتاری می کنه و مثل این که این آدم معصوم بهش می گه حتی اگر پدرت تو رو بکشه حق داره (الته نقل به معنی اش می کنم) خلاصه اینکه از این نتیجه می شه پدر می تونه بچشو بکشه ولی نمی شه ازش نتیجه گیری کرد که مادرم می تونه بچشو بکشه. چون ما اصلا نمی شینیم وقتی به نفع قانون گذار نیست بررسی کنیم ببینیم خوب شاید موقعیتی پیش نیومده که بچه به مادرش بدرفتاری کنه جلوی چشم معصوم. یا شاید بشه با 2 الی 3 تا حدیث دیگه گفت که نمی شه خوب باباهه بچشو بزنه لت و پار کنه هیچی به هیچی خلاصه اینکه از قانونهای این مملکت چه انتظاری داری؟
البته اینجا بگم که بسیاری از قوانین مدنی (خانواده) از قبل انقلاب دست زده نشده البته فک کنم تا همین چند وقت پیش که بیشتر خرابش نکرده بودند.همین

سلام :))
صاحابش اومد!بهله بهله اصلا بحث حقوق زنان بشه و مه مه نباشه؟ مگه میییی شه؟:دی

لطفا همگی یه لحظه ساکت باشین و این کامنت رو به دقت بخونین :دی
اون مورد ۲ عالی بود. همینی که می گمه می خوان ببینن چجوری زن رو از یه انسان تعریفش کنیم به یه فان بزرگ و اینو دینی و درست هم جلوه اش بدیم؟

نعیمه پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:33 ق.ظ

نظر به صورت خصوصی برای نویسنده ارسال شود: (چرا کامنت دونیت چنین گزینه ای نداره؟)

:)) لا اله "الی" الله ؟؟!! در دین بدعت می نهی؟! :))
لا اله الا الله!

شما بنویس خصوصی من خودم تاییدش نمی کنم.
:)) آره بدعت که کارمونه! وگرنه دختر رو چه به تحصیل؟

نعیمه پنج‌شنبه 10 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:37 ق.ظ

تو که تاییدش کردی هویج! اصلا فهمیدی من چی گفتم؟! :))
اون کلمه رو هم که هنوز درست نکردی!
من دیدم اون جمله "لااله ..." رو اشتباه نوشتی، گفتم یواشکی بهت بگم که درستش کنی ;)

آهان تریپ برادر مومنت را در خفا نصیحت کن؟ :))
اینجا غلط دیکته ای اینا زیاد اصلاح نمی شه خودتو اذیت نکن! ؛)
من فکر کردم حالا یه چی می خوای بگی داری قبلش آماده می کنی شرایطو!!:دی

بتوچه شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 03:15 ق.ظ http://nemikham begam be hichkas.,.//

چه جالب هر کسی بدون اینکه حتی ذره ای تحقیق کنه ... ۲/۳ صفحه سخنرانی میکنه . . .
۱. خانوم مه مه کجای فانون ماست که پدر بچشو به قتل برسونه ... آره /... خوبه آدم قبلش یه سر به قانون بزنه بعد ....
هرچی هر جا میگن که نشد حرف ...
۲.پریسا جان شما هم که پاش بیافته همچیرو منکر میشی . . .
یواش یواش . .قرآنم به موقع خودش . . .
۳. اون دوستمونم نجر هم که انگار نخود کشمش که سوا میکنه .. هر چیرو دلش میخواد .. ..
عزیز من یا آره یا نههههههههههه....
۴.چشمها را باید شست .. جوره دیگر باید دید . . .

[ بدون نام ] یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:31 ق.ظ

بتوچه!
چطور این قدر راحت به پریسا خانم تهمت میزنی که پاش بیفته همه چیرو منکر میشه؟ از بدگمانی دست بردار!
ای کاش تو هم چشماتو میشستی برای یه بار هم که شده یه جور دیگه نگاه کنی!

پریسا خانم!
وبلاگ عالی مستدام! :)

:)) عجب طرفداری ای!!

(اینکه می گه پاش بیفته همه چی رو منکر می شم به خاطر جوابم به کامنت تجر بود فکر کنم اون قسمت مربوط به قرآن)

مه مه یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 02:58 ب.ظ

خوب می رسیم به جواب من به به توچه
با سلام احتمالا خدمت جناب آقا
1-من معمولا کامنت که می زارم برای فرد خاص کامنت میزارم یعنی برای پریساست نه برای بقیه که میاند می خونند بنا براین ممکنه موضوعی رو توری توضیح بدم که با توجه به روابط من و پریسا پریسا بتونه درک کنه ولی مثلا شما نتونی. بنابراین شک کردم که منظورمو درست نگفته باشم پس یه بار دیگه کامنت خودمو خوندم و دیدم دقیقا نوشتم که پدری که بچه اش را بکشه مجازات اعدام نداره. منظورمو شما هم احتمالا باید فهمیده باشید.
2- برای اثبات موضوعی که گفتم دلیل دارم:
مجموعه قوانین جزا، قانون مجازایت اسلامی:
کتاب سوم "قصاص":
باب اول قصاص نفس:
فصل چهارم شرایط قصاص:
ماده 220
پدر یا جد پدری که فرزند خود را بکشدقصاص نمی شود و به پرداخت دیه قتل به ورثه مقتول وتعزیر محکوم خواهد شد

متاسفانه اون که به قانون سر نمی زنه شمایید و کسی که هر کی هرجایی حرفی شنیده و تحقیق نکرده هم شمایید
به دلیل مشغله زیاد خودم فرصت نکردم زیاد به کار بررسی بپردازم تا بحث را باز تر کنم و به عمق فاجعه در این قوانین بپردازم هر چند به نظرم کامنت دونی پریسا زیادم جای موشکافی در این زمینه ها نیست.
3- جهت اطلاع یکذره پرس و جو کردم مثل اینکه قانون دیه برای غیر مسلمان فقط برای بیمه شخص ثالث تصحیح شده
4-چرا همیشه شما فکر می کنید دیگران چشم ها را باید بشورند طوری که مانند شما ببینند. البته من چنین ادعایی درباره خودم ندارم شما می تونید هر جور دوست دارید نگاه کنید
5- اینم برای دوستمون که درباره نهج البلاغه حرف زد. البته حرفاشو کامل با دقت نخوندم ولی خوب منم می گم که خدا در قرآن گفته که قرآن را از تحریف حفظ می کند نگفته که نهج البلاغه و احادیث را از تحریف حفظ کرده که بخواهیم برای آن ها هم به زور دلیل بیاریم

آخ جون دعوا :دی

من که پیشنهاد می کنم با مه راز در نیفتید. این ماده قانونشو پیدا می کنه! بیاین فحشارو به خودم بدین :دی

تجر یکشنبه 13 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:10 ب.ظ

سلام. اول اینکه من میپذیرم که به دلیل نداشتن تجربه عینی و اینکه زندگیم هم نیست، صلاحیت کاملی برای اظهار نظر در این زمینه نداشتم و ندارم و خوب خیلی هم معذرت میخوام. من از مخالفت بتوچه از این جهت خوشحال شدم که کلا دیدن نظرات مخالف خیلی مفیده. اولین نقدی که به نظر ایشون وارده اینه که میفرمایند هر کسی بدون ذره ای تحقیق نظر داده. درحالیکه ایشون صرفا دارند نظر ما رو میبینند که فراورده است و ایشون از فرایند اینکه ما چجوری به این نظر رسیدیم اطلاع ندارند (خلط فرایند و فراورده). ایشون از کجا مطمئن هستند که ما حتی ذره ای تحقیق نکردیم؟

من اونجا گفتم که این نگاهی که از کشورهای اسلامی به زنان هست احتمالا از یه چیزهایی در سنت اسلامی (حالا با تحریف یا بدون تحریف) هم نشات گرفته. این رو در برابر نقطه نظری گفتم که اعتقاد داره در سنت اسلامی هیچ نگاه بدی نبوده و صرفا چون مردان قانونگذار و مجری و قاضیند این مشکلات بوجود میاد. بدیهی است که من برای اثبات این گفته باید نمونه هایی از سنت اسلامی می آوردم که (حداقل در ظاهر یا معنای تحت االفظی) نگاه خوبی به زن نداشته اند. بخاطر همین من اون قسمت ها رو جدا کردم.
در مورد اون قسمت ها هم منظورم نبود که درست هستند یا تحریف نشده اند یا غیره. در هر صورت من خودم فکر میکنم که گفته را باید نقد کرد و نه گوینده را. حتی اگر گوینده آن خدا باشد (حالا شاید این نظر من درست نباشه ها). مثلا در مورد همان آیه 34 سوره نساء، من دوست دارم که فقط گفته را نقد کنم. یعنی اگر آن آیه اینطور تفسیر شود که فعل "ضرب" به معنای روی برگرداندن هست، میگویم آن آیه مشکلی ندارد. اگر اینطور تفسیر شود که آن آیه فقط ناظر به تنبیه کردن در همان زمان و مکان و شرایط بوده، میگویم شاید درست باشد (قبلا اطمینان بیشتری داشتم ولی بعد از حرفهای پریسا شک کردم و باید بیشتر تحقیق کنم)، اگر هم به معنای تنبیه کردن در تمامی زمان ها بوده، میگویم قبول ندارم و ناعادلانه است. بصورت تمثیلی و تخیلی هم، حتی اگر در حضور خدا دادگاهی برپا شود و من بازخواست شوم باز هم همینها رو خواهم گفت.

فقط در مورد یه مسئله دیگه هم توضیح بدم. اگرچه که قبول دارم تجربه شخصی خیلی در تصمیمات تاثیرگذاره، ولی من فکر نمیکنم که دفاع یا حمله به حقوق زنان کاملا به زن یا مرد بودن بستگی داشته باشه (بیشتر به طرز فکر کردن بستگی داره). بنظر من زنان هم مدافعان خوبی نبوده و نیستند. مثلا بعضی از نمایندگان مجلس زن هستند، اما اتفاقا در بعضی موارد برعلیه آنچه (به درست یا غلط) حقوق زنان خوانده میشود اقدام میکنند. یا مثلا من با یک خانم بسیجی بحث میکردم که دیه زن اگر هم در صدر اسلام نصف بوده دلیلی نداره که الان هم باشه (البته واقعا هم الان تغییر کرده)، ولی ایشون میگفتند که تو داری تو دین شبهه وارد میکنی. حالا اینها آدم های بسته ای بودند، ولی درست یادم نمیاد سال پیش یا 2 سال پیش تو برنامه پارازیت از خانم مهرانگیز کار (فعال حقوق زنان که یک بار هم کاندیدای صلح نوبل شده) پرسیدند مهمترین مشکل زنان ما در حال حاضر چیست؟ ایشون گفتند (نقل به مضمون) "همینکه زنان میخواند برند بیرون نمیتونند پوشش دلخواه خودشون رو داشته باشند". اگرچه که این حق به عنوان قسمتی از حق انتخاب سبک زندگی قابل تامل است، ولی من فکر نمیکنم که مهمترین مشکل زنان این باشه (حالا شاید چون من تجربه شو نداشتم دارم اشتباه میکنم). من فکر میکنم اینکه زنان نمیتونند بطور مستقل تصمیمات سرنوشت ساز زندگیشون رو بگیرند (مثل ازدواج، طلاق، کار، خروج از کشور و امثالهم) به اضافه عدم نگاه حمایتگرانه قانون به زنان بعد از ازدواج به اضافه برخورد نامناسب جامعه با زنان مطلقه شاید مهمترین مشکلات زنان باشه. البته باز هم تاکید میکنم که شاید دارم اشتباه میکنم. کلا من فکر میکنم زنان نتونستند مهمترین مشکلاتشون رو خوب بازتاب بدند تا بقیه بفهمند که مشکلات اصلی زنان چیست.

پ.ن. مصاحبه پایانی برنامه هفته گذشته پارازیت با عنوان خشونت علیه زنان که جمعه 11 شهریور پخش شد رو ببینید

راستش من فکر نمی کنم لازم باشه آدم قبل حرف زدن راجب هر چیزی کلی تحقیق کرده باشه. فکر می کنم نباید به کسی که نظری می ده گفت تو که تحقیق نکردی چرا نظر می دی بلکه به کسی که پافشاری می کنه رو نظرش باید اینو گفت. بهرحال منم تا حدی تحقیق کردم.
این دیدی که در مورد نقد گفتین رو دوست داشتم. اینکه آدم با این دید بخونه خیلی خوبه..کفر هم نیست و اتفاقا اصل دینداریه

من این پاراگراف آخر رو قبول ندارم. آره برای من که دختر محجبی هستم و اجبار نباشه هم حجاب رو نگه می دارم رد حرف این خانم راحته ولی باید خودمونو جای آدمی بذاریم که اصلا به حجاب اعتقاد ندارن. جامعه ما معجونی از تحقیر و ترس و انکار براشون فراهم می کنه. نمی دونم. من صلاحیتشو ندارم که در این باره نظر بدم. در ضمن حجاب دامنه اش گسترده می شه به خیلی چیزای محدود کننده. فقط روی پوشش بسته نمی شه

ز دوشنبه 14 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 06:09 ب.ظ

ببین عزیز دلم. اولندش که جلبرگ خودتی. ثانیا که اگه میومدی کلاس توسرکانی این چیزا رو می فهمیدی. مثلا تو همین سوره نساء یه چیزایی گفت.
ببین طبیعت-یعنی تکوین خداوند - بچه به دنیا آوردن رو گذاشته به عهده ی زنا. با همه ی بدبختیای قبل و بعدش. و بزرگ کردنشون رو هم.
حالا تشریع خداوند تامین مالی این زن و بچه رو گذاشته به عهده ی مرد تا اینا هرکدوم یه کاری انجام بدن و مساوی شن
حالا نکته ش اینجا به نظر من اینه که وظایفی که به عهده ی زناست توی تشریع و قانون و اینا نیومده . یعنی یه مرد نمی تونه بیاد علیه زن اقامه دعوی کنه که این زن بچه رو بزرگ نمی کنه . یا شیر بهش نمی ده. اینا «طبق قوانین حقوقی» وظیفه زن نیست اما می بینیم که ۹۹ درصد زنا هم بچه رو شیر می دن هم بزرگ می کنن. چرا؟‌چون «طبق قوانین تکوینی» اینا همه وظیفه ی زن هست. و قانون تکوینی خودش حواسش هست به اعمال شدنش. اگه یه زنی بخواد ازش تخطی کنه از درون احساسات زنانه ش پدرش رو در میارن.شاید اصولا قانون بیشتر یه ابزار مردانه س و یه جوری انگار تو شریعت ما نمی خواد اجازه بده این ابزار زیاد علیه زن استفاده بشه .

تو که می دونی من یه کپک چسبیده به دنیام که حاضر نیستم ۲ ساعت از کارم بزنم بیام سر کلاس دیگه گفتن نداره که.
چیزی که گفتی جدیده و چیزی ازش نفهمیدم ولی به نظر جالب میاد. شاید یه بار برم گوشش کنم.

نتیجه اخلاقی:
تو جلبکی
من کپکم
اینا رو قاطی نکن!

شب سه‌شنبه 15 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 09:09 ب.ظ

هیچی فقط دیدم بحث داغه گفتم کامنت بذارم.

:)) خوب یه چیزیم توش می نوشتین!!

تداعی پنج‌شنبه 17 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 05:18 ب.ظ

سلام. فکر کردم دیدم جای من توی این پست خیلی خالیه. راستش منم فکر کنم یه کم نامردیه. و گاهی می پرسم یک زن چطور می تونه با دیدن اینهمه نا عدالتی مسلمان بشه. راستش تو خوب گفتی که حق وظیفه میاره و بالعکس. سوا از تمام تعاریفی که اینان از اسلام دارن خود خود خود قران به زن نه حق داده نه وظیفه. و نمی تونم بگم این عدالته یا نه. چون وقتی نه حق داری و نه وظیفه از شان انسانی تو کاسته می شه. شاید از اینه که به عملکرد زن اعتماد بیشتری شده تا مرد. واسه همینه که باید ها و نباید ها برای زن کمتره و متعاقبا وظایفش و حقوقش. نمی دونم خیلی پیچیدس. اما قران حداقل راه فرار برای تعابیرش گذاشته و میشه از آیه هاش با توجه به شرایط معانی مختلف برداشت کرد. اما این کتابا کلا نا امید کنندن. و جامعه که دیگه نگو و نپرس. ما می دونیم. جامعه رو هم می دونیم و می فهمیم. اما جامعه ما رو نمی دونه. و نفهم تلقی می کنه. کاش می شد یه ۱۰۰۰ صفحه ای در این مورد نوشت.
فیس بوکی جایی برای مبادله نظر در مورد زن و جایگاهش در اسلام نیست؟

تداعی جمعه 18 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:28 ب.ظ

ز جان منم قبولت دارم. به نظرم احکام بیشتر در مورد مردا صدق می کنه. کلا زن کاری رو که باید انجام بده می دونه و در کمال رضایت انجام میده. ولی مرد نه. ببخشید ولی گویی که جنس مرد حیوانی تره و بیشتر نیاز به میله های قفس دین داره. قصدم توهین نیست اصلا. ولی مردا کلا بیشتر از زنا تابع غرایض نفسانیند. زنا غرایض روحانیشون قوی تره. حالا یه چند موردی مثل تبعیت زن از مرد و حق زده شدن زن توسط مرد هم هست. مثلا قران گفته که مرد بعد از بار سوم نهی کردن می تونه زنی رو که عمل زشت انجام میده رو بزنه. خب در این مورد هم می شه بهانه هایی برای عدالت خدا آورد. مثلا اینکه خب نگفته که زن نمی تونه مرد رو بزنه. حتی نگفته که می تونه بعد از چند بار نهی با زبان آدمیزاد بزنه. شاید واسه اینه که زن حق داره مرد رو هروقت خواست بزنه. کلا بیزار از زدن و اعمال زور فیزیکی هستم. اما واقعا آدم زبان نفهم رو گاهی باید زد! امتحان نکردم ولی می دونم حال می ده. و یه جایی هم اومده که مرد را برتر از زن آفریدیم. خب این یک قاعده ی جهانشمول هست. نمیشه انکارش کرد. خوب نیست. ولی واقعیته. یعنی اونا عاقلتر و انسانتر از ما نیستند. اما برتر از ما هستند. خب همه ی مردا از همه ی زنها هم برتر نیستند. ولی کلیت مردا از کلیت زنا برترند. نمی دونم حکمتش چیه. یعنی می دونما. کلی دلیل می تونه داشته باشه. یکیش اینکه نگاه نکنیم به خودمون که داریم جیغ و داد عدالت سر می دیم. در کل زنها دوست دارن تو خونه بشینن و اداره زندگیشون رو بسپرن دست یکی که قوی تره و به بچشون برسن و بی دغدغه ی محیط جنجالی اطرافشون زندگی کنن. حتی اگه کار هم بکنن دوست دارن که شوهراشون اونقدر پولدار باشه که مجبور به کار کردن نباشن. خیلی ها هم واسه اینکه حوصلشون سر نره کار می کنن. نه به عنوان یک عضوی از جامعه که باید مفید باشه. یه کمی هم تقصیر خود ماست که مرد برتر از زن آفریده شد. و این که قران هم اینو گفته دلیل نمی شه که صحیحه. مثلا خیلی جاها گفته چشم و گوش آنها را مهر کردیم. یعنی درسته که حکمتی در کاره ولی دلیل نمی شه فردی که چشم و گوشش مهر شده باشه ادم خوبی باشه. مردی هم که برتر از ما آفریده شد دلیلی نداره بهتر از ما افریده شده باشه... و دلیلی هم نداره که این شرایط مقبول خدا باشه. نمی دونم می تونم منظورم رو برسونم یا نه. ولی با تمام این اوصاف بازم می گم تو دنیای سختی داریم زندگی می کنیم. در زمان و مکانی آزار دهنده.

مه مه یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 12:09 ب.ظ

هی گفتم ولش کن بذار یه زمانی که وقت داری بیا اینجا ادامه افاضات کن ولی هی نشد بنابراین کوتاه می گم دو نکته البته احتیاج به بسط داره ولی همین جوری می گم شاید بعدا بزرگشون کردم
1- از ایین که آقای تجر میاند می گند صلاحیت این حرفو ندارند چون تجربشو ندارند خیلی خوشم اومد و همچنین از دیدگاهشون راجع به نظر حداقل در جامعه آماری که من تا امروز دیدم آقایون زیادی لا اقل در اول کار از این دید نگاه نمی کنند
2- زینب اون در صورتی است که هدف از زندگی و ازدواج بچه باشه. خوب هدف می تونه بچه نباشه اینقذه الان هدف زیاد شده.... مثلا یکی از مهم تریناش فقط داشتن یک همراه همین بنا براین اونایی که تو گفتی مصداق پیدا نمی کنه.
در ضمن جلبک به زینب خیلی خوب میاد به پریسا نمیاد البته کپک اگه کپل باشه اصلا شبیه پریسا نیست باید بریم برای پریسا یه موجود دیگه پیدا کنیم مثلا خزه خوبه؟

:-| حالا میام جوابتو می دم!!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد