به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

به زیبایی آدم ها

هر آدمی یه درون زیبا داره که باید بگرده و پیداش کنه و بسازدش..

جامعه دوستت ندارم..

خانمه می گفت بچه های کار درآمد خوبی دارن. دستشون تو جیبشون می ره و می تونن یواشکی با جمع کردن پولاشون برای خودشون موبایل و چیزای دیگه بخرن. می گفت بعضیهاشون راضین که کار بکنن. چون پول در میارن. از ما بیشتر درمیارن. ولی مشکل مال ۱۳-۱۴ سالگیه. وقتی که دیگه بچه نیستی و همه هم اینو می دونن. دیگه اون درامد رو نداری. تازه می فهمی الان باید یه هنر و حرفه ای می دونستی که نمی دونی. تازه می فهمی آینده ای نداری.تازه می فهمی چی به سرت اومده..

تو این سن بچه ها از مادر پدر و سرپرستشون شاکی می شن. از جامعه شاکی می شن. از همه کسایی که گذاشتن اونا به اینجا برسن شاکی می شن..و به این می گن ضد جامعه شدن.

خانم می گفت یه سری از بچه های کار رو برده بودن شهربازی. و اونا اونجا بجای لذت بردن از اسباب بازیها هم و غمشون آزار و اذیت بچه های تر و تمیزی بود که دست تو دست مامان باباها اومده بودن..
این تکان دهندست. اینکه اونا اینجور ریز ریز ضدجامعه می شن. جامعه ای که براشون نه مادر بوده نه پدر..چی می شه بهشون گفت؟حق ندارن؟

چند روز پیش تلوزیون یه برنامه نشون می داد از زورگیرا و قاپ زنا. یه روانشناس هم تحلیل می کرد. روانشناسه می گفت: <اول از همه می شه گفت این ها وجدان ندارن.>آره اول از همه می شه گفت تو شعور نداری. من نمی گم همه زورگیرا و قاپ زنا بچه ی کار بودن ولی بیشترشون طلبکارای جامعه ان نه بدهکاراش. تعداد خوبیشون همین بچه های کارن. بزرگ می شن درامد ندارن یا خودکشی می کنن یا نمکی می شن یا مواد جابه جا می کنن یا می شن دزد و زورگیر و.. توقع داری چی کاره بشن؟ نه دارم از بحث منحرف می شم. نمی خوام وارد بحث طرفداری ازشون بشم. می خوام بگم فرقه بین ضد جامعه شدن و وجدان نداشتن. اون بچه کار سابقی که دلش واسه توی معمولی-اگه نگیم مرفه- نمی سوزه و مالتو می بره و می خواد سر به تنتم نباشه(ضد جامعه شدن) با همه اینجوری نیست و حتما خواهر و برادر کوچیکترشو دوست داره و حمایت می کنه و کلی دوست و رفیق داره وبین خودشون مرام و وجدان و همه چیز دارن..

کلش می خواستم بگم: اگه یه نوجوونایی تو خیابونای تهران می چرخن که جیبتو خالی می کنن و ککشونم نمی گزه توی مال باخته چه بلایی سرت میاد و امنیت اجتماعی نذاشتن واست بی وجدان نیستن..از تو بدشون میاد.. از این جامعه ای که نه مجال کودکی داشت نه نوید آینده..به همین راحتی..


-------------------------------------------

* ۱۶ آذر گذشت و من داشتم فکر می کردم خفقان سیاسی بدچیزیه..همین عقده و ضدجامعه شدن رو ایجاد می کنه ولی واسه یه قشر دیگه و تو یه سطح دیگه..
** راستی پست های بچه های خیابان باید همیشه غم انگیز و تریپ بدبختی و این چه جامعه ایه ما داریم و آه و شکایت باشه؟ سعی می کنم اینجوری نباشه..

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 19 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 04:29 ب.ظ

و اگر بهنگام تقسیم ارث، خویشاوندان و طبقه‏اى که ارث نمى‏برند و یتیمان و مستمندان، حضور داشته باشند، چیزى از آن اموال را به آنها بدهید! و با آنان به طور شایسته سخن بگویید. نساء 7

نه میشه دزدیشون رو توجیه کرد نه رد!
یه جورایی در مال و دارایی ما شریکند!
کلا چقدر بغرنج هست این مسئله.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد